اگر بخواهیم با فرهنگ سیاسی قدیمی خود زندگی کنیم، وضع فعلی ما مطلوب است و خوشبختانه نفت بشکهای ۱۳۷ دلار، میتواند ما را برای چندماه آینده بسیار راضی و خشنود نگه دارد. اما اگر احیاناً بخواهیم همگام با اکثریت مطلق جهان زندگی کنیم، طریقت و افق ما باید تغییر کند. در این چارچوب، مشکلات بسیار روشن و ساده است و ضرورتی برای پیچیده جلوه دادن مسایل ما نیست. به قول جیمز روزنا که معتقد بود وظیفه اصلی یک دانشگاهی «ساده کردن پدیدههای پیچیده» است، در زیر، گرههای فرهنگ سیاسی ایران را از منظر رشد و توسعه رایج بینالمللی، ساده میکنیم: ۱) بسیاری از ما ایرانیان، تفاوتهای فکری یکدیگر را نمیپذیریم و تمایلی نامحسوس به یکسانسازی و پوپولیسم داریم؛ ۲) بسیار علاقهمندیم که دیگران را کنترل کنیم و آنها را به مرکزیت خودمان دعوت کرده و بهتدریج اجبار کنیم. همه باید از ما اطاعت کنند و فردیت و خواستههای دیگران بسیار کماهمیت است. ریشههای این تلقی و رفتار در استبداد انباشتهشده تاریخیاند؛ ۳) عمده نگاه ما به افراد دیگر ابزاری است و علیرغم اینکه کرامت انسانی در دین و آیین ما شاید نمونه رقیب دیگری در جهان نداشته باشد، اما در عمل نمود عینی و حقیقی ندارد. آنچه در مورد انسانها به زبان میآوریم غالباً حالت نظری، انتزاعی و پشت تریبونی دارد؛ ۴) در مقایسه با ادعاهای اخلاقی و دینی روزمره خود، وابستگی عمیقی به مظاهر دنیا مانند پول، امکانات، سمت و قدرت داریم. دایره لذت بسیاری از افراد در پول و سمت و قدرت خلاصه میشود. مطالعه، تأمل نسبت به طبیعت، هنر، موسیقی، رمان، تنهایی، کمگویی، اندیشیدن به غیر از منافع شخصی، وقت گذاشتن کیفی برای انسانهای دیگر، ویژگیهای طبقهای خاص است. بسیاری برای حفظ سمت و منابع درآمد خود، هنر خارقالعاده توجیه کردن و منطقی جلوه دادن و وارونه کردن واقعیتها را دارند؛ ۵) علیرغم بینظیر بودن ضریب هوشی ایرانیان در سطح جهانی، بسیاری عمدتاً با غریزه و مشتقات آن زندگی میکنند: عصبانیت، هیجان، لجبازی، حسد، تخریب دیگران و جلوگیری از رشد آنها. افراد وقت قابل توجهی را صرف سردرآوردن از امور خصوصی و غیرخصوصی دیگران اختصاص میدهند که با مبانی عقلی و روشی و فرآیندی رشد و توسعه بسیار ناسازگار است. به همین دلیل، بسیاری استعداد کارهای اطلاعاتی و امنیتی را دارا هستند؛ ۶) با نقد و انتقاد ـ استوانههای فرهنگ و تمدنسازیـ بسیار مشکل داریم. برای کسانی که سؤال نمیکنند، فکری ندارند، با آداب مدح گفتن آشنایی دارند و پیوسته ارادت میورزند، جایگاه ویژهای قائل هستیم. بسیار از مدح دیگران لذت میبریم و نه ابواب، بلکه دروازهها را برای اعطای فرصت و امکانات به آنها میگشاییم. این سنتهای فرهنگ سیاسی قرنهاست که در این کشور ریشه دارد؛ ۷) یادگیری از آراء و تجربیات دیگران برای ما بسیار مشکل است. اگر چنین کنیم، حس برتری خود را از دست میدهیم. از اینرو، دائماً اشتباه میکنیم و دوره گذار ما بیش از دو قرن به طول انجامیده است؛ دورهای که در مالزی یکدهه بیشتر نبود. نتیجه اینکه نمیتوانیم سیستم بهپا کنیم و پیوسته آن را نقد و اصلاح نماییم. از سعی و خطا کردنهای دائمی که برتری ما را جلا بخشد و به حذف دیگران منجر گردد، لذت میبریم. عجلهای نداریم. منابع، کشور، آینده، زمان، کرامت انسانی و باورها اصالتاً برای سخنرانی است؛ ۸) اقتصاد دولتی و تمرکز امکانات در نهاد دولت و هدایت مرکزی فرهنگ، جامعه، هنر، علم، رسانه تصویری و باورها، ویژگیها و رفتارها، خصلتهای هفتگانه فوق را تقویت کرده و استمرار میبخشند.
farhang siasi iran_1606737822_43744_10288_1383.zip3.49 MB |